۱- مقدمه
هدف محوری این فصل، تبیین فلسفهی آیندهنگاری راهبردیبه زبان ساده و غیر تخصصیبرای کارشناسانی است که در پروژههایآیندهنگاری اندیشکده آصف، به ویژه در پانلهایآیندهنگاری پروژهی تدوین سند راهبردی [در افق ۱۴۰۴] و برنامهی اجرایی توسعه کمی و کیفیزیارت حضرت رضا(علیه السلام) در بُعد فراملی شرکت خواهند کرد.منظور از فلسفهی آیندهنگاری راهبردی همانا چیستی، چرایی،و چگونگی انجام عملی آن است، همراه با پارهای از ملاحظات بنیادین، که به روشنشدن هر چه بیشتر دیدگاه خوانندگان در مورد این نوع آیندهنگاری کمک میکند. وقتی از این نوع آیندهنگاری سخن میرود، خواننده چنین برداشت میکند که باید نوع یا انواع دیگری هم از آیندهنگاری وجود داشته باشد، که در واقع چنین نیز هست: آیندهنگاری مشارکتی، و آیندهنگاری شرکتی؛ که به هریک از آنها اشارهای گذرا خواهیم داشت(انشاءالله).
سادهنویسی دربارهی موضوعاتی چون آیندهنگاری، که ذاتاً پیچیدهاند، اغلب نیازمند درجهای از تفصیل بحث است تا بتوان از زوایای گوناگون آن پرده برداشت، و خواننده را به درک روح یا جانمایهی موضوع هدایت کرد. از کارشناسانی که قرار است به طرقی چون پرسشنامه، گفتوگو(مصاحبه)،و حضور در پانلهای تخصصی در فرایند آیندهنگاری راهبردی مشارکت کنند، انتظار نمیرود که متخصص آیندهنگاری باشند. آنچه آنها لازم دارند یک فهم کلی و عمومی از فلسفهی آیندهنگاری، و درک روح آن به مثابهی یک فرایند مشارکتی خلق آیندهی مطلوب (یا مرجح) برای هر نهادی است که یک پروژهی آیندهنگاری راهبردی را به منظور “طراحی”آیندهی مطلوب (یا مرجح) خود کلید میزند.با وجود چنین درک و فهمی از آیندهنگاری راهبردی، خبرگان یا کارشناسانی که به مشارکت در فرایندهایآیندهنگاری راهبردی فراخوانده میشوند، به خوبی میدانند که چرا فراخوانده شدهاند، و چگونه باید در این فرایندها “بازی” کنند تا پروژههایآیندهنگاری به اهداف خود برسند. ما طی دو دهه تجربه در زمینهی آیندهنگاری، و مقدم بر آن آیندهپژوهی، شاهد بودهایم که خبرگان فراخوانده شده به مشارکت در پروژههایی با این عناوین، در آغاز کار، چه پرسشها و ابهاماتی دارند. از آنجاکه هم آیندهپژوهی و هم آیندهنگاری (به رغم آنکه دو دهه از پیدایش آنها در کشور میگذرد) هنوز برای برای بسیاری از مسئولان، مدیران، و کارشناسان کشور تازگی دارند، واکنش نخستین آنها به این عناوین، تردید است؛ آنها اغلب میپرسند: “وقتی رویکردها و روشهایجاافتادهایبرایبرنامهریزی راهبردیوجود دارد، مطرحکردن این عناوین و رویکردهای جدید چه سودی دارد؟” و یا “آیا اینها حرفهای به ظاهر نو و روشنفکرانهای نیست که شما (یعنی اندیشکده آصف) و امثال شما به عنوان راهی برای کسب درآمد مطرح میکنید!؟”
قطعاًآیندهپژوهی و آیندهنگاری از راههایی هستند که همهی اندیشکدهها(اتاقهای فکر) حرفهای از طریق آنها کسب درآمد میکنند، و هیچ اشکال شرعی، اخلاقی، و قانونی بر آن مترتب نیست، اما اینکه آیندهپژوهی و آیندهنگاری حرفهای فریبندهای برایکسب درآمد باشند، اندیشهی ناصوابی است، زیرا آیندهپژوهی که قدمتی حداقل به قدمت هفت دهه دارد، اکنون به صورت یک “علم” یا رشتهی علمی ـ دانشگاهی بالنده در آمده که در مقاطع عالی (اغلب دکترا) تدریس میشود، و یکی از اهداف محوری آن، کمک به تصمیمگیریهای طویلالمدت (تا۵۰ سال و حتی بیشتر) است. و اگر تصمیمگیری را اصولاً به معنای سیاستگذاری (دربخشهای دولتی)،و برنامهریزی در (بخشهای تجاری) بدانیم، آیندهپژوهییکی از ابزارهای سیاستگذاری و برنامهریزی طویلِالمدت در همهی بخشها و نهادهاست. فعلاً کاری با دیگر اهداف و کارکردهایآیندهپژوهی نداریم.
آیندهنگاری هم از هر نوع که باشد ـ از آغاز دهه ۱۹۹۰ م ـبه رویکرد و ابزار شناختهشدهی برنامهریزیبلندمدت (۱۰تا ۲۰سال) در همهی بخشها تبدیل شده است. و آنچه معمولاً برنامهریزی راهبردی نامیده میشود، رویکردی است به برنامهریزیمیانمدت (۵ساله)، آن هم در محیطها و شرکتهای تجاری، و نه در بخشهای عمومی. از این رو، آیندهپژوهی و آیندهنگاری، رقابتی با برنامهریزی راهبردی ندارند، و به اصطلاح نیامدهاند که جای آن رابگیرند.
البته آنچه از نظرگاهافق زمانیگفتیم،تنها تفاوتهای سه مقولهی آیندهپژوهی، آیندهنگاری، و برنامهریزی راهبردی نیستند.تفاوتها به ویژه در میان آیندهپژوهی/ و آیندهنگاری، که عجالتاً آنها را در یک سو میبینیم و برنامهریزی راهبردی را در سوی دیگر، به مراتب بیشتر از اینهاست.تفاوتها مبنایی و اصولی هستند، که به کلیت آنها در این مقاله و به جزئیات آنها در مقالهی بعد خواهیم پرداخت.
باری، برای آنکه بتوانیم تصویر روشنی از فلسفهی آیندهنگاری راهبردیبه دست دهیم، لاجرم تا حدی که ممکن است باید در آغاز به تبارشناسیو پیشینهی آن بپردازیم.همانگونه که خواهید دید، آیندهنگاری راهبردی محصول همگرایی روندها در سه حوزهی آیندهپژوهی، برنامهریزی راهبردی، و تحلیل سیاست است؛ بنابراین میتوانیم آن را یک دانش بین رشتهای بنامیم، که در آغاز به منظورسیاستگذاریو برنامهریزی بلندمدت در حوزهی فناوری (و علم) ابداع شده است، و سپس به دیگر حوزهها نیز تسرییافته است. اکنون آیندهنگارییک حوزهی دانشی کاربردی (بگویید فنی در مقابل علمی) است که در همهی سطوح منطقهای، ملی، بخشی، استانی، شهری، سازمانی، شرکتی،و حتی خانوادگی و فردی به منظور مهندسی آیندهی مطلوببه کار می رود، و چون مقصود مهندسی در همهی جهان “طراحی” تعریف میشود، میتوانآیندهنگاری را رویکرد و ابزاری دانشبنیان برای“طراحی” آیندهی مطلوب طویلالمدت در نظر گرفت.
از جمله مواردی که خبرگان شرکتکننده در فرایندهایآیندهنگاری راهبردی باید بدانند، ویژگیهای خاص آیندهنگاری راهبردی است که به ویژه آن را از انواع رویکردها به برنامهریزی راهبردی متمایز میسازد. مهمترین این ویژگیها در سه عنوان “مشارکتیبودن”، “دسترسی به منابع و اطلاعاتی گسترده و غنی”، و “دیدن تصویر بزرگ” خلاصه میشوند، که آنها را در جای مناسب شرح خواهیم داد.
اما آنچه به عقیدهی ما جانمایه یا روح آیندهنگاری نامیده میشود، تفکر سناریویی است، تفکری که لازمهی جهان امروز با دو ویژگی “تغییرات شتابان“، و “پیچیدگی فزاینده” است. این ویژگیها که منحصراً به جهان امروز تعلق دارند و تا پیش از این سابقه نداشتهاند، دلالتهای مهمی از منظر تصمیمگیری و برنامهریزیبلندمدت دارند که به آنها خواهیم پرداخت. (مثلاً اینکه آیندهی بلندمدت جهان ـیا محیطی که دولتها، بخشها، سازمانها، شرکتها، وشهرها در آن فعالیت خواهند کرد ـ دیگر شباهت چندانی به امروز و دیروز نخواهد داشت! همین معنا به تنهایی کافی است تا مطمئن شویم که رویکردهای مرسوم برنامهریزی راهبردی نمیتوانند جوابگوی نیازمندیهایتصمیمگیری بلندمدت در دنیای امروز باشند.